رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

خاطرات سفر ایران

خاطرات سفر ایران
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 66 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 66 رای
.
کنت ژولین دو رو ششوار در آغاز نیمه دوم قرن 19میلادی در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه از جانب دولت فرانسه برای گردآوری اطلاعات و بررسی زمینه های اقتصادی- فرهنگی و صنعتی به ایران آمده و در این سرزمین به سیر و سیاحت پرداخته و تمام مشاهدات خود را در این سفرنامه درج کرده است. وی 6 سال در سفارت فرانسه در تهران فعالیت کرد و مدتی نیز کاردار سفارت فرانسه در ایران بود. پاره از عنواین فصل های کتاب به این قرار است:
درباره ی دولت و حکومت / ساختار مدنی و قضایی / پول و امور مالی و مالیاتی / ایلات و عشایر / ارتش / روحانیت / سواد آموزی / کشاورزی / اصناف و....
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
siavash1350
siavash1350
1391/01/15

کتاب‌های مرتبط

200 لذت سفر
200 لذت سفر
4.3 امتیاز
از 3 رای
جای پای اسکندر
جای پای اسکندر
3.4 امتیاز
از 9 رای
سفر در ایران
سفر در ایران
4.5 امتیاز
از 57 رای
آینه های دردار
آینه های دردار
4.4 امتیاز
از 54 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خاطرات سفر ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
10
کتاب بسیار پر بار و جالبی بود ممنون از شما:-)

نقل قول::
دوست عزیز چرا به شهرستانی های عزیز توهین می کنی. اکثر جرم وجنایت و عربده کشی و قتل و دزدی توی کشور در تهران اتفاق می افته. برو آمار بزه کاری در ایران رو نگاه کن غیر از اینکه یا تهران نیامدی یا تهرانی نیستی!!!

دوست عزیزم، من در خوزستان زندگی می کنم که تنوع قبایل ساکن آن احتمالا در ایران بی نظیر است، مثل عرب، لر، بختیاری، شوشتری، دزفولی، بهبهانی، بندری، ترک و... که اگر خوزستانی نباشید احتمالا باور وجود این همه تیره و طایفه در یک استان برایتان دشوار است. از طرفی به واسطه داشتن بستگان و فامیل مقیم تهران، آنقدر تهرانی ها را هم می شناسم که در بیان نطر خود با احتیاط از واژه " ترجیحا" استفاده کنم. به شما اطمینان می دهم قصد توهین به شهرستانی ها را نداشتم. با سپاس

منم وقتی شروع به خواندن این کتاب کردم اولش کمی غیرت ایرانیم گل کرد ولی با ادامه مطالعه کتاب به چند نکته باارزش پی بردم که دوست دارم اینجا بهش اشاره کنم :
1 -جسارت و شهامت یک خانم فرانسوی که در زمان قاجاریه در کشور من با سفر با کاروانها و گاها" اسب ایرانگردی میکند و سعی میکند در پشت این چاپلوسی ایرانیها به ذات واقعی ایرانی پی ببرد.
2-این خانم نسبت به تاریخ کشور من از خود من که ادعایی در خواندن تاریخ کشورم دارم بیشتر اطلاعات و آگاهی دارد و مطمئنم خیلی بیشتر از دوستان کتابخوانم در اینجا !!!! و البته تاریخی بدون سانسور از کشور ما را خوانده و با مطالعه و حافظ بسیار بسیار قوی توانسته در مقام مقایسه ایران قدیم و ایران آن زمان استادی بسیاری به خرج بده ....لطفا" کتاب را تا آخر مطالعه بفرمایید.
3-درست نیست این خانم را تنها یک مسافر فرانسوی به حساب بیاوریم چون این خانم اولا" برای سفر به ایران نیازی به دانستن آنهمه اطلاعات نداشته کما اینکه امروز ما برای مسافرت به یک کشور بیگانه تاریخ آن کشور را مطالعه نمیکنیم گرچه من شخصا"علاقه زیادی به اینکار دارم و همیشه دیدگاهم متفاوت از کسانی بوده که فقط برای سفر و دیدن مناظر و ...به سفر می پردازند بنابراین این خانم تنها یک مسافر نیست بلکه یک بانوی سیاستمدار است و صد البته که دیدگاه عوام را در پرداختن به این خاطرات نخواهد داشت ...
و در آخر نوشته این بانوی نویسنده را می آورم که درباره ایران چنین نظر داده است :
در آنچه به من مربوط است باید بگویم به جز دورانی که می بایست با زندگانی در ایران انس بگیرم ؛در سالهایی که در این مملکت به سر بردم یک آن هم دستخوش ملال نشدم و هنگامی که باید به اروپا باز میگشتم با همه دلشادی که از بازیافتن و دیدار کشورم ؛خانواده ام و دوستانم داشتم ؛در آن دم که برای رفتن از ایران پا در کشتی می نهادم دلم می فشرد.از آنچه آینده برایم ذخیره کرده است آگاهی ندارم اما هر آینه اگر سرنوشت مرا به میان این مردم بازآردبسا خوشدل خواهم شد که حق شناسی ام از سلوک آنها و پذیرایی که از من کرده اند بس عمیق است .............پس سالهایی که در ایران سپری کرده ام بی شک در شمار خوش ترین سالهای زندگانی من بوده است .
با سپاس از آپلود این کتاب باارزش.
حذف توسط ناظر به دلیل فینگلیش نوشتن
[edit=payam 52]1391/02/10[/edit]
این کتاب مربوط به زمان ناصرالدین شاه است
و نویسنده جز حقیقت از ایران آن زمان و مردمش هیچ نگفته است گرچند کمی بد بین است
ولی گفته هایش همگی درست است
سلام ممنون از اینکه این کتاب رو گذاشتید. در به در دنبالش بودم.
درود بر 1pezeshk گرامی. دوست عزیز، زمان خاطرات رو هم باید در نظر داشت. ایران 160 سال پیش، ایران شمع آجین کردن و زبان از قفا بیرون کشیدن و ... بوده. هر چند همین الان هم به راحتی میتونید عربده کشی و رفتارهای توحش آمیز هموطنانمان را خیلی راحت مشاهده کنید(ترجیحا از تهران بیرون بیایید). البته دور از ذهن هم نیست که نویسنده فرانسوی نیز از فرط تعجب و احتمالا غربت، مقداری هم غلو کرده باشد. در مورد جامعه شناسی ایرانیان، کتاب "چرا عقب مانده ایم" نوشته دکتر علی محمد ایزدی را پیشنهاد می کنم. موفق باشید.

دوست عزیز چرا به شهرستانی های عزیز توهین می کنی. اکثر جرم وجنایت و عربده کشی و قتل و دزدی توی کشور در تهران اتفاق می افته. برو آمار بزه کاری در ایران رو نگاه کن غیر از اینکه یا تهران نیامدی یا تهرانی نیستی!!!
درود بر 1pezeshk گرامی. دوست عزیز، زمان خاطرات رو هم باید در نظر داشت. ایران 160 سال پیش، ایران شمع آجین کردن و زبان از قفا بیرون کشیدن و ... بوده. هر چند همین الان هم به راحتی میتونید عربده کشی و رفتارهای توحش آمیز هموطنانمان را خیلی راحت مشاهده کنید(ترجیحا از تهران بیرون بیایید). البته دور از ذهن هم نیست که نویسنده فرانسوی نیز از فرط تعجب و احتمالا غربت، مقداری هم غلو کرده باشد. در مورد جامعه شناسی ایرانیان، کتاب "چرا عقب مانده ایم" نوشته دکتر علی محمد ایزدی را پیشنهاد می کنم. موفق باشید.
رفیق ، من برعکس تو فکر میکنم ایرانیها تو همه چیز غلو میکنند و همیشه حقیقت ایرانیها رو خارجیها گفتنه اند . راستش ایرانیها چندان تاریخ خوبی ندارند که بهش مینازند . در تاریخ تنها هنر ایرانیها کولی دادن به ملل دیگر بوده است . ( جز در بعضی مقاطع خیلی کوتاه که آنهم در پس پرده ابهام است )
رفقا دلخور نشوند .
کتابخوان ها مثلی دارند که می گویند "هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد". این کتاب از دید من از همان دسته کتابهایی است که به جز یک بار خواندن، و آنهم برای محقق کردن این ضرب المثل، ارزش دیگری ندارد.
البته من هنوز تمام کتاب را نخوانده ام، ولی نوشتهء نویسنده ای که معتقد است "ایران سرزمینی است که در آن جز کویر چیزی دیده نمیشود"، یا تبریز را اینگونه وصف می کند: "تبریز هیچ ویژگی ای ندارد که در خور گفتن باشد. ده بزرگی است که در پای یک رشته کوه بلند ... قرار گرفته است. ... ویرانه های یک برج و باروی قدیمی و یک مسجد سلجوقی تنها بناهای قابل توجه این شهرند" یا شیراز را شهر "کسل کننده"ای می داند که مردمان "بد" و آزار دهنده ای در آن زندگی می کنند،و نظرات دیگری از این دست بسیار دارد ارزش همان یک بار خوندن را هم به زور دارد. خود من سه سال در شیراز بوده ام و سالهای متمادی دیگری را هم در مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، زابل، زاهدان، خاش، تایباد، تربت جام، تهران، یزد، کرمانشاه و نیز چند نقطه دیگر بو ده ام و در تمامی این نقاط مردمی به مهربانی و خونگرمی شیرازیها و شهری به زیبایی شیراز ندیده ام. البته قطعاً کسانی هم این نظر من را قبول ندارند، ولی گمان نمی کنم کسی هم پیدا شود که با نظرات نویسنده کتاب که اشاره کردم موافق باشد!
به هر حال از آپلود کننده گرامی کتاب سپاسگزارم.
خاطرات سفر ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک